ترنمترنم، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

ماه من ترنم

سفر به زادگاه

سلام عزیز دلم الان که  مشغول نوشتنم شما تو خواب نازی. قراره فردابریم سفر اونم به زادگاه تو، شهر مامی . تقریبا همه وسایل ضروری خودمو بابایی رو آماده کردم و البته وسایل تو رو که خیلی زیاده هر کدوم رو خواستم فاکتور بگیرم دیدم ممکنه لازم بشه این شد که یه عالمه  برات لباس، گهواره و واکر ..... برداشتم. قراره اونجا مامانی و خاله ها مواظبت باشن تا مامی یه خورده به کارای تزش برسه   آخه استادش بدجوری از دستش شاکیه که دختر جون همه همکلاسات دفاع کردن بجنب پس تو کی دفاع میکنی .خدا کنه کلی بهت خوش بگذره.  ...
31 فروردين 1392

سالگرد + شدن بیبی چک

  چه شب قشنگی بود اون شب.هنوز خونه مامان جونی بودیم تعطیلات عید چند روزی بود که تموم شده بود اما هنوز برنگشته بودیم خونه. همه احساس کرده بودن که یه خبرایی هست اما خودم باورم نمیشد یعنی نمیخواستم باور کنم. اگه معلوم می شد خبری نیست خیلی خیلی ناراحت می شدم مامان جون میگفت باید بیبی چک بگیریم تا ببینیم اوضاع از چه قراره اما قبول نمیکردم لااقل اینجوری تو دلم امید داشتم که ممکنه قضیه جدی باشه بنابراین نمیخواستم بدونم واقعا چه خبره. آخه میدونی من و بابایی تا اون موقع هیچ برنامه ای برای نی نی دار شدن نداشتیم&...
31 فروردين 1392

روزشمار تولد ترنم جونم

١٦ فروردین ٩١: مثبت شدن بیبی چک                                                        ١٩ فروردین ٩١: مثبت شدن آزمایش خون    ١٠ اردیبهشت ٩١: اولین سونوگرافی و شنیدن ضربان قلب ترنم هانی   ١٦ خرداد ٩١: اولین سونو که خانم دکتر احتمال داد نی نی ما دخمل طلاست و بابایی و من اسم زیبای ترنم رو برای جیگرمون انتخاب کردیم.    ١٨ تیر ٩١:&nb...
26 فروردين 1392